طاهاوپرهامطاهاوپرهام، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

امیدهای من اوج رحمت الهی

کتاب دوست طاهاوپرهام وهمه بچه ها

. آی قصه قصه قصه ،نون وپنیروپسته ،کتاب من قشنگه،صفحه هاش رنگارگه، شعرای زیبا داره،داستان ،معما داره،جمجمک برگ خزون،طاهاجون وپرهام جون،هاجستم وواجستم،تو حوض نقره جستم،نقره نمکدونم شد،چراغ ایوونم شد.اتل متل،لی لی لی لی حوضک ولالایی ،میخونه برام مامایی،قدرشونو میدونم،بزرگ بشم میخونم ...
10 ارديبهشت 1390

دنیای بجه ها

دنیای بچه ها راقالیچه دیواری بزرگ وزیبایی بدانید که هریک از مامسئول بافتن بخشی ازآن هستیم،واگرهریک از ما درانجام دادن مسئولیت خود کوتاهی کنیم،قالیچه همیشه کوچکترازآن میشودکه باید باشدوهمه مامسئول این نقصان هستیم.  ...
8 ارديبهشت 1390

آوازهایی که مادرم به من آموخت

یکی اززیباترین پاداشهای طبیعت این است که هیچکس قادر نیست ازصمیم قلب به کسی کمک کند مگراینکه به خودش کمک کرده باشد...! خدمتی راکه به دیگران میکنیم بهای اجاره ای است که به خاطر اقامتمان روی زمین می پردازیم!! صدکاردرست آمدوکس رانظری نیست چون رفت خطایی همه راچشم برآن است.!! عشق بورزید وگرنه نابود خواهیدشد..انتخاب دیگری درمیان نیست!! وقتی عشق می ورزید بهترینهای وجودتان شکوفامی شود   ...
4 ارديبهشت 1390

نامه ای به بابای امروز...همان پسرک دیروز من

واینجاچشمهای کوچکی است.. که شب وروزتوراتماشا میکند... وگوشهای کوجکی که خیلی زود هرجه تومیگویی میگیرد.. ودستهای کوچکی که بااشتیاق هرچه تومیکنی انجام میدهد.. وپسرکوجکی که دررویاهایش درانتظار روزیست که به سن توباشد ... تو...معبود خیالی اوهستی  ... توعاقل ترین عاقل ها برای اوهستی.. وذراین فکر کوجک به توهرگز شک نمی کند... وبه تو خالصانه دل بسته..وهرچه کنی درفکرش جاودانه می ماند... چشمهایش همیشه بازاست وشب وروزتوراتماشا می کند... دوستی کوچک باچشمانی عمیق ..پس چنان باش که آنگاه که بزرگ شدبه تو ببالد...کاری کن افتخار انسانیت باشد وتداوم عشق... ...
4 ارديبهشت 1390

شما بچه ها....شمیم بهشت وطعم خوشبختی

بچه ها دستانی هستند که مارابه بهشت پیوند مید هند یکی ازانسانهایی که روح بزرگی دارد میگوید: " اگر من صدبار طعم سعادت رابچشم باز تازمانی که یک نفر ازآن بهره مند نباشد خودراخوشبخت احساس نمیکنم " شماکودکان پاک وآسمانی برای همه خوشبختی وبهشت راآرزوکنید ...
4 ارديبهشت 1390