داداش کوچولوی طاها
طاها جون وقتی که خدای مهربون یک هدیه دیگه به خانواده مادادوروزی که داداش کوچولوت به دنیااومد ومامان سارارو باپرهام به خونه آوردیم توازخوشحالی دورخونه باسرعت میدویدی وبلندمیخندیدی مارومیبردی توی اتاق داداشت ومیگفتی نی نی وسعی میکردی ازسروپاش بگیری وبغلش کنی آخه هنوز بغل کردن بلد نبودی ولی برعکس همه بچه هاکه نسبت به خواهروبرادر شون حسودی میکنن که البته کاملا طبیعیه اصلا حسودی نکردی چقدر مهربونی عزیزم پرهام هم خیلی تورودوست داره از خدا آرزو دارم همیشه باهم مهربون باشین زیرسایه پدرومادرتون ودرپناه امام زمان(عج).یکی ازبهترین هدایای الهی خانواده اس وخانواده خوب ...
نویسنده :
مامان جون الهه
22:30