طاهاوپرهامطاهاوپرهام، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

امیدهای من اوج رحمت الهی

پرهام شیرین

این عکس پرهام شیطون منه:امشب اومده بودین پایین ازبس که شیطونی کردی وازپله ها بالا وپایین رفتی وخندیدی عمو جون امین ازدستت الکی گریه میکرد ولی تومیخندیدی ومی دویدی دور خونه ومااز کارهای تو لذت میبردیم الهی تو وهمه بچه ها روخدادرپناه امام زمان حفظ کنه انشاالله ...
29 فروردين 1390

وقتی باباکوچک بود

طاها جون میخوام ازکودکی بابا ایمان برات بگم: آخه میدونی وقتی تونازنینم به دنیا اومدی درست شبیه بچگیهای باباایمان بودی حرکاتت بازیهات وحتی بزرگتر که شدی راه رفتنت  الان هم حرف زدنت  وخیلی از کارهات درست مثل باباس خدای من تاریخ دوباره تکرارشده ومن فکر میکنم تو منو دوباره جوان کردی و بازهم  بچه گی های باباایمان برام تداعی میشه یعنی به زیبایی یادم میاد وقتی داداش پرهام به دنیااومد شیطنتاش شبیه عموامین بود ودوتایی که باهم دورخونه میدوین وبازی میکنین دقیقا ایمان وامین رومیبینم که دارن باهم بازی میکنن......ومن باز هم جوان میشوم مامان جون بزرگ وقتی گفتند طاها وپرهام منو یاد کوچکیهای ایمان وامین میند...
25 فروردين 1390

شعر حاجی فیروز قدیمی وخاطره انگیز

حاجی فیروزه بله سالی یه روزه بله ارباب خودم سامبولی بلیکم ارباب خودم بزبزقندی ابراب خودم چرا نمیخندی اینجابشکنم یار گله داره اونجابشکنم یارگله داره هرجابشکنم کوه ودرودشت این یارعزیز بازگله داره چقدر حوصله داره ...
21 فروردين 1390

سیزده بدر

امسال سيزده بدر مشهد نبودم انشاالله اگه خدا خواست سال ديگه  با همه كساني كه دوستشون داري آش رشته وكباب بخوري ...
21 فروردين 1390

عیدی سال نو

سال نو وبهارزیبامبارک نوه های عزیزونازم عیدتون مبارک میخوام بهتون عی دی بدم خورشید روبراتون میارم آسمون روبهتون عیدی میدم دریارو بهتون هدیه میکنم وسبزی جنگل روبهتون میدم   ازخورشیدنور وروشنایی..... ازآبی آسمون بزرگی وبخشش..... ازدریاپاکی وتازگی ....... ازجنگل سرسبزی وطراوت را..... درهمه سالهای زندگیتان آرزودارم ...
20 فروردين 1390

هفت سين زندگي

طاهای شیرین تراز عسل پرهام دوست داشتنی سفزه هفت سین دلتان گسترده باد سیب سرخ زندگیتان آبداروشی رین سمنوی عمرتان پربرکت سنجدهای روزیتان پربار سکه جیبتان لبریز سپندآتش نظرتان پردود سبزه وجودتان سبزسبز سیرسلامتیتان تازه تازه ماهی قلب پاکتان قرمزقرمز آینه دلتان شفاف وزیبا وشمع وجودتان پرنور وروشن باد   بچه هاي خوبم اگه دير سراغتون ميام براي اينه كه مدرسه ميرم كمتر وقت ميكنم خداياري كنه بتونم بيشتر خاطرات شماروبنويسم مثلا امروز كه قبل ازظهر بيرون ميرفتين پنجره اتاق منوبازكردي (طاها)وصدام زدي ماآن جون ميخوام خونتونو ببينم چي دارين برام؟ من كه يك گلدون توت فرنگي خر...
20 فروردين 1390